پروژه دانشجویی مقاله آفازی (آنومی) فایل ورد (word)
نوشته شده به وسیله ی ali در تاریخ 95/4/31:: 4:0 صبح

پروژه دانشجویی مقاله آفازی (آنومی) فایل ورد (word) دارای 88 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله آفازی (آنومی) فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله آفازی (آنومی) فایل ورد (word)
فصل 1
1-1بیان مسأله
2-1 کاربردهای مجموعه
3-1 تعریف مفاهیم
فصل 2
1-2 مقدمه
2-2 مدل پردازش واژگانی
3-2 مکانیسمها
سطح بازشناسی
پردازش معنایی
برونداد واژگان
4-2 آسیبها
آسیبهای سطح بازشناسی
آسیبهای درونداد واژه
5-2 کاربردهای کلینیکی مدل واژگانی
فصل 3
1-3 مقدمه
2-3 موارد کاربردی مجموعه
3-3 ساختار تست
انتخاب گزینه
ما منابع دیگری از ابهام را یافتیم:
شکل دستوری افعال در مجموعه
4-3 ساختار لیستهای تطبیق داده شده
بسامد
سن فراگیری
میزان آشنایی
شاخصهای دیگر
قابلیت تصور
پیچیدگی بینایی
5-3 زیر گروه لیستها
6-3 اطلاعات بدست آمده از شرکت کنندگان مسن بدون آسیب مغزی:
7-3 نحوه استفاده و اجرای این مجموعه بعنوان یک وسیله ارزیابی:
8-3 فرمهای معرفی:
9-3 راهنمائیهایی برای ارزیابی و آزمودن بیماران آفازیک:
10-3 ارزیابی رفتارهای بیمار آفازیک:
فصل 4
1-4 ساختار تست شیء و عمل
شماره آیتم
هدف
پاسخ اولیه
مدت زمان ارائه پاسخ
یادآوری
افعال
2-4 شرایط تحصیلی و سنی شرکتکنندگان:
3-4 جداول ارزیابی:
فصل 5
1-5 تهیه جدول آماری
2-5 نتیجهگیری
فصل 1
1-1بیان مسأله
از آن جائیکه عمومیترین و رایجترین عارضه و علامت در آفازی، آنومی[1] یا نام پریش است، نیاز به یک آزمون استاندارد در این زمینه (به طور خاص) احساس میشود. از این رو هدف ما از تهیه تست مذکور، فراهم کردن منبعی برای تمرینات بالینی، تحقیقات در آفازی و همچنین تحقیقات روان – زبان شناختی[2] میباشد. بعلاوه از آنجا که بیشتر تستهای به کار برده شده در این زمینه بر نامیدن اسامی تأکید دارند، در تمرینات بالینی به نوعی نیاز به ارزیابی کاملتر شناخت فصل احساس میشود و تأکید بر طراحی در جاهایی وجود دارد که بطور خاص، نقایص فعلی را مورد توجه قرار میدهند
2-1 کاربردهای مجموعه
در تحقیقات روان بازشناختی که روی افراد بزرگسال انجام میشود ممکن است از دادههایی استفاده شود که با نظام بازنمائی ذهنی اسامی و افعال[3] در واژگان ارتباط دارند. یعنی که به کاربردن الگوهایی از قبیل: تصاویر متحرک (انیمیشن)، نامیدن واژگان مکتوب، تکالیف، قضاوت واژگانی[4]، مطالعات اولیه و … . همچنین موارد هماهنگ شده در مجموعه برای مطالعات تصویربرداری مغزی[5] در گروه بیماران آفای و افراد غیر آسیب مغزی مفید خواهد بود
در تحقیقات بر روی بزرگسالان مبتلا به آسیب زبانی[6]، میتوان از تصاویر و برچسبهای کلامی نوشته شده در نامیدن تصاویر، خواندن، نوشتن دیکته و تکرار استفاده کرده که این موارد را میتوان به آسانی برای استفاده به عنوان یک تست ادارکی و استفاده در تکالیف تحقیقی تصویر- کلمه[7] تنظیم کرد
از آن جائیکه یافتههای مشابه را میتوان در کیفیتهای مختلف به کار برد، این مجموعه قادر به فراهم ساختن نشانههایی است که ما را از وجود کمبود مدالیته خاص در اسامی و افعال آگاه میسازد
در این مجموعه میتوان آیتمهای اسامی را براساس طبقات معنایی گروهبندی کرد، مانند حیوانات، آیتمهای غذایی و مشاغل و به منظور آشکار ساختن کمبودهای نامیدن طبقات ویژه مورد استفاده قرار داد. در این مجموعه شمار زیادی از آیتمها در رسیدن به اهداف ارزیابی بالینی مؤثر خواهند بود
ارزیابی درستی نامیدن تصاویر، با به کارگیری مجموعه آیتمها در قبل و بعد از درمان به درمانگر اجازه خواهد داد که دقیقاً تأثیرات مداخلهای را اندازهگیری میکند
در نهایت انتظار میرود که این اطلاعات برای رسیدن به اهداف درمانی، چه بسا مفید باشند. شمار زیاد تصاویر شی و عمل[8]، این امکان را به درمانگران میدهندکه صورتهای فراوانی از فعالیتهای درمانی را با استفاده از تصاویر و نامهایشان طرحریزی کنند. برای مثال ممکن است از بیماران خواسته شود تصاویری را انتخاب کنند که به طریقی با یکدیگر در ارتباطند، یا تصویر یک فعل را با تصویر شیء مناسب هماهنگ کنند و یا تصاویری را برگزینند، که عنوانشان با صدای خاصی آغاز میشود
3-1 تعریف مفاهیم
مسیرهای درونداد[9]: وسیلهای برای انتقال اطلاعات مورد توجه شامل: موضوعات شنیداری، کلامی، نوشتاری، بینایی و ژسچرها
مسیرهای برونداد[10]: شامل گفتار، نوشتار و ژسچرها میباشد
آسیبهای معنایی در مقوله خاص (ویژه): آشفتگی در درک یا تولید مقولههای معنایی انتخابی، همراه با عملکرد حفظ شده در دیگر مقولهها
سیستم واژگانی[11]: مجموعه پیچیده و پراکندهای از مکانیسمهای حفظ بازنمائی برای کلمات، اسامی و افعال آشنا و نیز پردازشهای لازم جهت کدشکنی و کدسازی محرکهای ناآشنا
قضاوت واژگانی: تکلیفی که در آن بیمار تصمیم میگیرد که آیا محرک ارائه شده یک کلمه یا اسم واقعی است یا کلمه و اسم بیمعنی است
در ونداد واجی واژگان: مکانیسم ذخیره بازنماییهای کلمات بیانی آشنا، که قبلاً شنیده شدهاند
برونداد واجی واژگان: مکانیسم دخیره بازنمائیهای کلمات بیانی آشنا که قبلاً تولید شدهاند
آفازی بینایی [12]: آسیب مدالیته ویژه بینایی در نامیدن اشیاء مشاهده شده در حضور پردازش معنایی پایه. این پردازش معنایی پایه از طریق شرح و تفصیل یا ژسچر مربوط به شیءدیده شده، که فرد در نامیدن آن ناتوان است، مشخص میشود
کری خاص کلمه [13]: آسیب مدالیته ویژه شنیداری در پردازش در ونداد گفتاری
سیستم معنایی: مکانیسم واژگانی مسئول در ذخیره بازنمای معنایی برای ژسچرها، اسامی و کلمات آشنا
بازنمائیهای بینایی اشیاء [14]: مکانیسم نگهداری حافظهها برای اشیائی که قبلاً مشاهده شدهاند
فصل 2
1-2 مقدمه
در سخن گفتن، بازیابی واژگانی[15] بعنوان یک فرآیند رقابتی[16] عمل میکند و این امر با تعیین میزان تأثیری که بافت معنایی[17] در نامیدن تصویر و واژه بر جای میگذارد، محقق میشود
در تستها و آزمونهای انجام شده در این زمینه، مشخص شده، زمانیکه طبقات معنایی آیتمها مشابه هستند، مدت زمان نامیدن تصویر به مراتب طولانیتر از زمانی است که مضمون آیتمها از طبقات مختلف هستند[18]. در حالیکه اگر این آیتمها در بافت معنایی نامیده شوند، نتایج معکوسی حاصل میگردد. یعنی در بافتی که آیتمها از طبقات مشابه هستند، نامگذاری این آیتمها در مدت زمان کوتاهتری صورت میگیرد
بطور کلی این یافتهها، مهر تأییدی بر این ادعا هستند که در فرآیند سخن گفتن، تأثیر مداخلهای بافت معنایی، رقابتی را در فرآیند بازیابی ورودیهای واژگانی نشان میدهد[19]
روانشناسان در پرداختن به سازمانبندی حافظه واژگانی[20]، اغلب به سازمانبندی اسامی موجود در ذهنشان تمایل بیشتری نشان میدهند[21]
اساساً حوزه اسم- شیء به مطالعات حافظه واژگانی مرتبط است و صرفاً بخش دانش واژگانی را بازنمایی میکند، بعبارت دیگر، با هدف بررسی سازمانبندی معنایی، به توسعه تئوریها و ابزارهایی میپردازد که باید به مواردی[22] فراتر از کلمات تعمیم داده شوند
شباهت معنایی موجود در میان کلمات، بر بسیاری از تکالیف درگیر کننده تولید گفتار تأثیر میگذارد. به عنوان مثال هنگامیکه کلمهای مخدوش کننده و به لحاظ معنایی مرتبط وجود دارد، گویندگان در نامیدن تصویر نسبت به زمانیکه کلمه موجود فاقد ارتباط است و کلمه نامرتبط، کندتر عمل میکنند[23] (به عبارت دیگر مدت زمان نامیدن طولانیتر میشود)
زمانیکه گویندگان تصاویر را در یک بافت معنایی مشابه مینامند، تأثیرات مداخلهای این تشابهات نسبت به زمانیکه عمل نامیدن در بافت معنایی متفاوت و مجزائی صورت میگیرد، افزایش مییابد[24]
بطور کلی در این زمینه اتفاق نظر وجود دارد که این تأثیرات، به ویژگیهای فرآیند بازیابی واژگانی اشاره دارند و البته این بازیابی واژگانی به لحاظ ادارکی هدایت شده میباشد. [25] در طول فرآیند بازیابی، بازنمائی واژگانی معنایی کلمه هدف به همراه دیگر بازنمایی مرتبط معنایی فعال میگردد. تداخل تصویر- کلمه و تأثیرات بافت معنایی به تقابل میان این بازنمائیهای متفاوت اشاره دارد[26]
در حیطه بازیابی واژگانی، دو تئوری در رابطه با کارکردهای نیمکرههای مغزی مطرح میگردد. مطابق با تئوری اول یا تئوری فعال سازی، مسئله اینگونه مطرح میگردد که در حین بازیابی واژگانی، دیگر معانی فرعی یک کلمه نیز بازنمایی میگردد ولی براساس تئوری دوم یا تئوری مهار این معانی به مرحله بازنمایی و کدگذاری واجی نرسیده و از تولید معانی فرعی جلوگیری بعمل میآید و فرد فقط معنی اصلی کلمه هدف را بیان میدارد[27]
در اینجا این سئوال مطرح میگردد که چطور پیچیدهترین زمینهها، نامیدن اشیاء و افعال میباشند؟ جواب این سئوال را بطور خلاصه میتوان اینگونه عنوان کرد که بدلیل دشوار بودن شناسایی حوزههایی مفهومی اولیه در این زمینهها، نامیدن آنها نیز مشکل میباشد
شعاری از تئوریهای متفاوت بازنمایی معنایی، تأثیرات مجزا و متفاوت معنایی را پیشبینی میکنند
بویژه آنهایی که بازنمائیهای معنایی پراکنده و همپوشانی[28] اصلی میان آنها را عنوان میکنند[29]. بعلاوه بازنمائیهای معنایی اشیاء و افعال متفاوت است
در زمینه شیء، اعضاء مقوله[30]، تأثیرات قوی و مهمی دارند. بویژه در بیمارانی که بطور انتخابی[31] در مقولهای از شناخت آسیب میبیند و یا آن را مورد غفلت قرار میدهند از قبیل حیوانات[32]، قسمتهای بدن[33] میوهها و سبزیجات[34]
در این دیدگاه این احتمال وجود دارد که تأثیرات متفاوت معنایی در میان مقولههایی که بطور تدریجی برانگیخته شدهاند، مشاهده نگردد، در اینصورت باید بعنوان گروههای قابل جداسازی عمل شوند زیرا از دیگر زمینههای دانش و آگاهی مستقل میباشند. در مقابل احتمال بروز تأثیرات درجهبندی شده در میان مقولههایی وجود دارد که بطور تدریجی تحریک و برانگیخته نشدهاند. این با طرحهای مطابق با همپوشانی اصلی (بیتوجه به اعضاء مقوله) متفاوت است، طرحهایی که شباهت معنایی میان مقولهها را معین میکنند[35]
در حوزه عمل یا فعل، مرز بین مقولهها بخوبی تعریف و معین نشده است. برای توضیح چنین تفاوتهایی میان اشیاء و افعال در سال 1979 پیشنهاد شد که در حوزه اشیاء تعیین اعضای مقوله و سازمانبندی سلسله مراتبی مناسب، از مهمترین اصول سازمانبندی میباشند. در حالیکه حوزه عمل به شیوه شبه ماتریکسی سازمانبندی شده است. افعال در این روش با نمونههایی در زمینههای متفاوت شامل ویژگیهای عمومی (مثل قصد و تعمد)، زمینههای معنایی متضاد و بدون سازمانبندی سلسله مراتبی واضح، قرار میگیرند[36]
در اینجا این نکته حائز اهمیت است که تفاوت معنایی با شباهت بینایی مرتبط است (بویژه در تکالیفی که در آنها از تصاویر کمک گرفته میشود)
طبق گزارشی در سال 2001 مشخص شد که تفاوتهای معنایی، بطور چشمگیری احتمال اشتباهات معنایی را پیشبینی میکنند. مثل گفتن دست به جای پا[37]
در زمانیکه شباهت بینایی میان تصاویر، برای پاسخگویی به مدل قبلی در نظر گرفته شده باشد. این شباهتها بطور قابل توجهی شباهت معنایی را نشان دادند. این مسئله، شباهت بینایی که برای افعال در نظر گرفته شده است را شامل نمیشود. بطور کلی از تفاوتهای معنایی میان افعال و اشیاء چنین استنباط میشود که هر دو زمینه، اصول سازمانبندی پایه و مشابهی را تعقیب میکنند ولی اساساً این موضوع به سازمانبندی مشابه در زمینههای افعال و اشیاء نیاز ندارد
طبق نظریهای در سال 2001، فضای معنایی که از ویژگیهای تولید شده توسط گوینده نتیجه میشود. برای افعال و اشیاء متفاوت است. بویژه در حوزه اشیاء، مقولهها و مرزهای مقولهای به خوبی معرفی شدهاند. در مقابل برای افعال، موار مقولهای بخوبی جمعبندی نشده، به عبارت دیگر دچار از هم گسیختگی است و مرز مقولهها و گروههای متفاوت نیز خوب تعریف نشدهاند[38]
با این حال این تفاوتها در نتیجه استفاده از ابزارهای متفاوت پدیدار نمیگردد و ماحصل، وجود تفاوتهایی در اصول ویژگیهای تولید شده توسط گوینده میباشد. با وجود این تفاوتها، بطور عملی نشان داده شده که مقیاسهای مشتق شده از شباهت معنایی (تولید شده با استفاده از ابزارهای مشابه و یکسان در هر دو زمینه) اهمیت تأثیرات تداخل در یک تکلیف نامیدن را با موفقیت پیشبینی میکند[39]
2-2 مدل پردازش واژگانی
حال در این جا به یکی از مدلهای درک و تولید کلمه یا پردازش واژگانی میپردازیم. بطور کلی میتوان بین بازیابی واژگانی و نامیدن تمایز قائل شد. دراینصورت، نامیدن مهارتی است که علاوه بر بازیابی واژگان، چندین فرآیند ویژه دیگر را نیز در برمیگیرد. پس آنومی که یکی از عمومیترین علائم آفازی است نیز آسیب نامیدن نمیباشد، بلکه آسیب بازیابی واژه است.مدل پردازش واژگانی که در شکل 1-2 نشان داده شده براساس مطالعات افراد طبیعی و آسیب دیده مغزی توسعه یافته است. این مدل شامل سیستم پیچیدهای از بخشهای متصل و پراکنده است که امکان پردازش انواع مختلف اطلاعات واژگانی را فراهم میکند. (شکل 1-2 که در زیر آمده)
کلمات نوشتاری ژسچرهای مشاهده شده اشیاء کلمات
سیستم معنایی
متعاقب فعالسازی ساختارهای حسی محیطی با هر شکل از درونداد حسی[40]، مکانیسمهای شناختی در سیستم عصبی مرکزی برای پردازش و عکسی العمل در مقابل آن درونداد راهاندازی میشوند. سپس پردازشهای حرکتی محیطی برای طرحریزی و اجرای یک پاسخ درشکل گفتار، نوشتار و یا ژسچر، فرمانهایی را صادر میکنند
کارآیی سیستم اعصاب مرکزی با حفظ اطلاعاتی که فرد قبلاً تجربه کرده، افزایش پیدا میکند. تا آنجا که تجارب پردازشکننده بعدی، موازی با آن اطلاعات بتواند فراهم گردد[41]. بنابراین به جای اینکه یک بازنمایی جدید با هر تجربه شکل گیرد (یعنی گرداوری اطلاعات)، بازنمائیهای فراهم شده قبلی در سیستم واژگانی میتواند از حافظه فعال شده و مجدداً به کار گرفته شود (یعنی آدرس اطلاعات)
3-2 مکانیسمها
[1]. Anomia
[2]. Psycholinguistic
[3]. Noun & verb represantotion
[4]. Lexical decision
[5]. Brain topography
[6]. Language impairment
[7]. Investigatory word- Picture tosks
[8]. Object & Action
[9]. Modalities
[10]. Output Modols
[11]. Lexical System
[12]. Optic aphasia
[13]. Pure word deafness
[14]. Visual Object Representations
[15]. Lexical retrieval
[16]. Competitive Preccess
[17]. Semantic Context
[18]. Steward & Kroll
[19]. Markus F. Damian, Gabriella & Willem J.M. Levelt
[20] . Lexical Memory اثرات بافت معنایی در نامیدن تصاویر
[21]. Fellbaum & Miller
[22]. Things
[23]. Colaser & Dungelhoff (1984)
[24]. Damain & Viglioxxo & Levelt “2001” تأثیرات بافت معنایی
[25]. Levelt, Roelofs & Meyer “1999”
[26]. Damin et al. “2001”
[27]. Language interuention strategies in adolt aphasia فصل 34 کتاب
[28]. Overlap
[29]. Marthin & chao (2001)
[30]. Category
[31]. Selectively
[32]. Caramazza & Shelton “1998”
[33]. Shelton, Fouch & Caramazza “1998”
[34]. Hart, Brendt & Caramazza a “1985”
[35]. Mortin & chao “2001”
[36]. Lvi, Huttenlocher
[37]. Vinson & vigliocco “2001”
[38]. Vinson & Uigliocco
[39]. G. Uigliocco. et al
[40]. در وندادهای حسی شامل؛ کلمات نوشتاری، بیانی، ژسچرها و اشیاء مشاهده شده میباشد
[41]. Rothi (1991)

کلمات کلیدی :